ایلیاایلیا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

ایلیا کاکل زری و داداشی

ایلیا گوگولی خان

   سلام  ما اومدیم پس از یه غیبت طولانی  اخه من این روزا اصلا وقت نمیکنم به وبلاگ گل پسرمون بیام  تقریبا یه هفته دیگه 2 تا عروسی دعوتیم و من کارم شده بیرون رفتن واسه تهیه لباس .ایلیای من خیلی پسر نازی شده هر وقت صداش میکنم میگه بلی  قوربونش بشم من  فعلا نمیزاره بنویسم رفتم بعدا میام بوسسسسسسس   ...
19 خرداد 1391

قوربونت بشم من

سلام  قوربونت بشم نازدونه من که رفته رفته شیرینتر میشی این روزا همش سعی میکنی لغات جدید یاد بگیری و هر چی منو بابات میگیم تکرار کنی دنبالم که میای میگی گلدی( اومدم) وقتی میری میگی گتی و وقتی میپری میگی اتاندی  به به کوتولدو (به به تمام شد)  شبها هم بزنم به تخته خیلی خوب میخوابی فقط یه بار واسه شیر پا میشی الان داری همش ناز میکنی اخه وقت خوابته نمیزاری ببینم چی مینویسم اومدم بخوابونمت وورجک من ... اهان تا یادم نرفته فردا امپول 18 ماهگیتو میزنن من از الان استرس دارم وای خدا کنه دردت نیاد عروسکم  ...
8 خرداد 1391

خواب ....یه ذره خواب

سلام قند عسلم  ووروجکم این روزا همش بالای مبلی یا میز یا هر چیزی که بلند وای که من دلم هزار بار میره که مبادا  بیافتی و طوریت بشه سعی میکنم هر جا میریم اول صدقه بدم تا اتفاقی واست نیافته ایه الکرسی میخونم  خلاصه دلم خیلی پیر شده از دستت بابات اولش میگفت خیلی شیطون نیستی اما بعداز اینکه یکی دو ساعت باهات تنها موند خودش اعتراف میکرد خیلی شیطون شدی خیلی ....    کابینتو باز میکنم تا ظرف بردارم ایلیا از کابینت نگام میکنه بچه اونجا رفتی چیکار میرم بالکن اشغال بریزم ایلیا ته مانده شیرینی رو پیدا کرده میخواد بخوره در کمد لباسم که باز میشه نصف لباسها به صورت پخش و پلا رو زمینه  میخوام جایی زنگ بزنم وا ت...
1 خرداد 1391
1